قلم اندیشه

کینه و د شمنی بنی امیه با بنی هاشم، سابقه ای دیرینه داشت. از روزی که امیه، سر سلسله حاکم زمانه ،به رقابت با هاشم پرداخت تا ریاست کعبه را از آن خود کند، تا زمانی که پیامبر اسلام مبعوث گردید و همگان در زمانی نه چندان طولانی به وی گرویدندو در نگاه بنی امیه و دیگران ،حاکمیت بنی هاشم وجهه ای دیگر یافت،برخی از امویان در پی آن بودند تا به هر طریق ممکن ،سروری پیشین خود را باز یافته و هم چنان به عنوان رقیب مقتدر هاشمیان به بازی بپردازند… واقعه کربلا انفجار خشم چند ده ساله امویان علیه بنی هاشم بود که امام حسین علیه السلام نمایندگی آن را به دوش می کشید. هر چند در نگاه امام حسین علیه السلام این تقابل ، ناشی از مسـﺋولیت پیامبرانه ی انسان دین داری علیه کژاندیشی و انحراف دیده می شد،اما هرچه بود به ناجوانمردی فاحش علیه امویان خاتمه یافت.چیزی که حتی امویان و هوادارانشان نتوانستند بر آن صحه نهاده و آن را بپذیرند.این عنصر موجب زبان زدی اولیه واقعه عاشورادرمیان شامیان وامویان و پیروزی بر رقیب دیرینه گردید،هر چند چیزی نگذشت که ارزشهای حاکم برقیام امام ،پیروزی حق را بر باطل در اذهان جای دادکه خود شکست و بطلان امویان به شمار می رفت و ماندگاری قیام عاشورا. برگرفته از کتاب نگاهی نو به جریان عاشورا ص33

بنی امیه همزمان با قتل عام آل علی و شیعیان ،بلکه پیشتر حقایق و اسناد و احادیث را جعل و تحریف می کردند.آنها باتمام توان پرورش کعب الاحبارها، ابوهریره هاو…را دنبال می کردندو آنها رادر کشور کتاب و تفسیر،حاکم مطلق ودر فرهنگ مسلمانان، فرمانروای تام الاختیار می ساختند،تا بتوانند ابن مسعودها را شکنجه، ابذرهارا تبعید،میثم تمترها را بر سر دار،حجربن عدی ها و رشید هجری هاراشهید سازند. جای شگفتی نیستکه بنی امیه بیشترین تحریفات را برای قیام کربلا ساخته اند. کار به جایی رسید که کسی جرأت نمی کردحتی نامی از علی و آل علی به میان آورد. مردم با رمز وکنایه سخن می گفتند و با نامهای رمزی مثل ابوزینب از امام علی یاد میکردند. بنا به نقل محدث متقی، شیخ عباس قمی، تنها به دستئر متوکل عباسی هفده بار قبر مطهر امام حسین علیه السلامتخریب وبا خاک یکسان شد. اما نام و یاد امام در کالبد انسانهای ستمدیده ،روح حماسه وعزت می دمیدو روح ذلت ناپذیری را که در نهاد انسان ها نهفته است بیدار می ساخت. واین خطرناکترین چیزی است که همه ی ستمگران و زور مندان به سختی از آن می ترسند و با بروز آن همه ی هستی خود را در معرض نابودی می بینند و برای پیشگیری از آن حاضرند وبال هر جنایتی را به جان بخرند، گر چه آن جنایت تخریب مزار سیدالشهدا و تحریف تاریخ عاشورا باشد. برگرفته از کتاب تحریف شناسی عاشورا وتاریخ امام حسین علیه السلام ص9

روضه خوانان روضه ای را با آب وتاب نقل می کنند حاکی از اینکه کسی به نام بجدل یا شخص دیگری انگشت سیدالشهداء را برید و انگشتر حضرتش را به تاراج برد،این یک داستان ساختگی است. امام صادق علیه السلام در حدیثی به صراحت این داستان ساختگی را از اساس دفع فرموده اند و دروغ بودن آن را اعلام کرده اند. ازاین حدیث فهمیده می شود که حتی در عصر امام صادق علیه السلام نیز برخی از تحریفات عاشورا شایع بوده است که امامن معصوم در مبارزه با آن تحریفات کوتاه نمی آمدند.ترجمه حدیث: شیخ صدوق با اسناد خود از محمد بن مسلم روایت کرده است که گفت:از امام صادق علیه السلام از انگشتر حسین بن علی پرسیدم که چه شد و به دست چه کسی افتاد؟و به امام گفتم که من شنیده ام که آن را از انگشت امام درآوردند و در ضمن اموال دیگر بردند. امام فرمود:چنین نیست که گمان برده اند براستی که حسین آن را به پسرش علی بن الحسین سپرد و انگشتری خود را در انگشت پسرش کرد و کار امانت را به او وا گذاشت.همان گونه که رسول خدا با امیر المؤمنین رفتار کرده بود و آن حضرت نیز با حسین و حسین کرده بود،سپس آن انگشتر به پدرم امام باقر علیه السلام ، ازپدرش امام سجاد علیه السلامرسیده بود واز پدرم به من رسیده است واکنون پیش من است. هر جمعه آن را به انگشت نهاده و با آن نماز می خوانم. محمد بن مسلم می گوید:روز جمعه به پیش حضرت صادق رفم که ایشان نماز می خواند. آن گاه که نماز را تمام کرد، دستش را به سوی من دراز کرد و من انگشتری را در انگشت امام بود دیدم که کلمات “لا اله الااله عدّة للقاءالله” بر آن نقش بسته بود. و امام صادق علیه السلام فرمود:این است انگشتر جدم ابی عبدالله الحسین بن علی علیه السلام. برگرفته از کتاب برگرفته از کتاب تحریف شناسی عاشورا تاریخ امام حسین علیه السلام ص267

از مراسمی است که در بعضی از شهرستانها وبلاد شیعی توسط برخی از عزادارانحسینی انجام می شود . این مراسم از نظر شرعی پایه و مبنای دینی ندارد و برخی از فقها نیز به خاطر تاثیر نامطلوب آن بر افکار دیگران و موجب وهن ومذهب بودن آن را ممنوع دانسته اند. این کار همچنین باعث سوء استفاده رسانه های خارجی گردیده و از آن برای تبلیغات بر ضد اسلام استفاده می کنند. البته این احساس مذهبی که سبب می شود به عشق حسین علیه السلام چنین کارهای کنند ، باید در مسیر درست هدایت شود . چه بهتر که این افراد خون خویشش را به درمانگاهها و مراکز انتقال خون اهدا کنند تا از این طریق جان انسانهای نیازمند نجات یابدو هم رضایت خداوند و هم پسندسیدالشهداء را در پی داشته باشد. /کی گفت حسین،بر سر خویش بزن؟/ با تیغ ،بر فرق خویشتن نیش بزن/ تیغی که زنی بر سر خود، ای غافـل/ بر فرق ستــــــم گران بدکیش بزن/ برگرفته از کتاب فرهنگ عاشورا جواد محدثی

اگر در طول تاریخ همه ی ستمگران را درصف مخالف عاشورا می بینیم ، از همین باب است که عاشورا همشه حماسه ساز و قیام آفرین بوده است. حتی آن شاعر مسیحی { عیدالغدیر،بولس سلامه،صص281-282}هم که طعم تلخ ستم را در تجاوزهای صهیونیسم جهانی بر کشور مظلومش لبنان چشیده است، این را به خوبی می فهمد: کلما یذکر الحسین شهیداً/ موکـب الدهر ینبت الاحــــرارا/ فینا دون دولةالظلم حیدی/ قد نقلنا عن الحسین الشعارا/ فلیمت کــلّ ظالـم مستبدّ/ واذا لـــــم یمــــت قتیـلا تورا/ ــ هر گاه که از حسین یاد شود، موکب روز گار ،آزاد مردان را بنوازد و بپا دارد. ــ تا ندا سر دهند که ما این اشعار را از حسین آموخته ایم که دولت ستم نباید باشد. ــ و هر ستمگری یا باید بمیرد و یا نابود شود. جان کلام همین است که حدیث حسین ، حدیث حیات است و دس عاشورا درس دلیری و غیوری است و هر کلمه کتاب کربلا انسانها را در هر زمان و مکان در مقابل ستمگران ، به قیام و انقلاب دعوت می کند. وهمین کافی است تا ستمگران ،کمر به تخریب و تحریف عاشورا ببندند، همانطور که چنین کرده اند.اما… دیدی که خون ناحق پروانه شمع را/ چندان امان نداد که شب را سحر کند/ برگرفته از کتاب تحریف شناسی عاشورا تاریخ امام حسین علیه السلام ص14